💞عشق جان است و عشق تو جانتر جانان...💞

با تو خوشبخت ترینم😍😘

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿۵۲﴾

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

تونل وحشت 👹و روز مرد😍

شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۶، ۰۳:۵۰ ب.ظ

سلاااام به روی ماه دوستای خوشگل خودم.

خببب اول از همه هفته خیلی خوبی رو براتون آرزو میکنم😘.و امیدوارم هرچی امید و خوشبختیه مهمون خونه ی دلهاتون باشه💚💝.

جمعه هفته پیش بود که من و علی رفتیم عید دیدنی خونه دختر خاله، و اونجا آجی بزرگه پیوست به ما. تو راه برگشت من بودم و جانان آجی بزرگه،همونجا یهو زد به سر من که بریم تونل وحشت 👳🏿☠️👻 وااای بچه ها من در نوع خودم تو شهربازی اعجوبه ایم . قدیمی ترا بهتر میدونن که من حتی دسگاههای بدون بیمم سوار میشم🙊. خلاصه از هیچ وسیله ای هیچ ترسی ندارم. اما این بار هدفمون فقط تونل وحشت بود، واااااییییی وحششششتناک بود. همون اولش که آجی بزرگه انقد جیغ کشید که مسئوله اومد داخل😂 پاک آبرومون رف. خلاصه واااقعا محشر بود. و یجا علی فقققط به آجی میخندید. 😹😅

شبشم مهمون آجی بزرگه رفتیم عطاویچ 😍. جاتون خالی. 

فرداشم من ومدم یونی و جانانم رفت پادگان. و قرار بود این هفته که گذشت ٤شنبش ببرنشون اردوگاه😢 

و اما دوشنبه.از صب ٤ ساعت کلاس داشتم با اون استاد بی نهایت سخت گیره، بعدشم باز ٤ ساعت دیگه کلاس، و بدو بدو سمت ایسگاه به سمت خونه.دیگه شما ببینید من چه جنازه ای بودم😟 بعدشم قربوووونش برم نزدیکای راه آهن بودم که با تلفن کارتی زنگ زد گف من راه آهنم بدووو بیا😍 الهی من به فداش که واسه یه شب اومده بود که روز مردو پیشم باشه و فرداش باید برمیگشت که برن اردوگاه. 😣 دیگه رسیدم و رفتیم هات چاکلت خریدیم و پیش بسوی خونه. تا رسیدیم جانان رفت حموم و منم با همه خستگیم بدو بدو مشغول ژله ها شدم. چنتا ژله گذاشتم ویه ژله بستنی با قالب قلب❤️ میخواستم دوش بگیرم برم کیکو بخرم که آجی رسید و کیک خریده بود🎂. بابام شیرینی آورده بود. دیگه من با و جانان رفتیم دنبال فانی ترمینال که از دانشگاه میومد.

شبم برگشتیم و یه جشن کوچولو گرفتیم ❤️☺️جاتون خالی کلی خوش گذشت. 

بعد از جشنم مقادیری از ژله و شیرینیا زدیم زیر بغل و من و جانان رفتیم خونه خاله. اونجام تا پاسی از شب گفتیم و خندیدیم. 

فرداش رفتیم من کادوی روز مرد برا جانان خریدم. یه ست لباس خارجی تو خونه 🙊🚶🏻. برا بابام یه ست مردونه خریدیم. منم یه تی شرت سفید و سبز راه راه خریدم. درست رنگ لباس اولین قرارمون.😍😍زودم برگشتیم خونه و جانانم رفت. 

روز بعدشم خاله ها مهمون خونه ما بودن که کلی با دخی دایی تبادل خبر کردیم😬😈 دیروزم من و آجی ومامام با خاله و دختراش رفتیم پارک نشستیم کلیم خاطره تعریف کردیم و خندیدیم🤓

درست از چهارشنبه حتی صداشو نشنیدم. 😭 ولی بی تابی نمیکنم چون میدونم باید سختیارو تحمل کرد. خدا کمک میکنه و مواظبمونه این روزام بگذره.🙏🏻💐 الانم که من راه آهن نشستم قطار تهران بیاد. به لطف عجله ی بابا ٥٠دیقه زود رسیدم و گفتم یه پستی بذارم. 

زن عموی پدرشوهر فوت شده.🖤لطفا برای شادی روحش فاتحه بخونین. دستتون درد نکنه😘روی ماهتون رو میبوسم.

یه اتفاق مالی افتاده که پست بعد دربارش براتون مینویسم. 

عکسام ادامه☺️


ژله هام

۹۶/۰۱/۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
مری مریا

نظرات  (۴)

ووی دستت درد نکنه با ژله و کادو حسابی ترکوندی .چقدم خوشمزه بنظر میرسه 😍😍😍
 خدا رحمتشون کنه 😭
من تونل وحشت نرفتم  ولی فک کنم خیلی باحاله😍😍
پاسخ:
سر شما درد نکنهههه عزیز دل❤️❤️. 
خدا رفتگان شمام بیامرزه سارا جونیم🙏🏻😔.
واااییی سارا با شناختی که ازت دارم مطمئنم کلییی بهت خوش میگذره و حال میکنیی😍😍، یه دالان تو در توی تاریک با کلی آدمکای ترسناک و وحشتناک که باید از بینشون مسیرتو پیدا کنی😬.
سلام دوست جونم ^_^
وای تونل وحشت :| جییییییییییییییییییییغ!!! من خیلی ترسوام :) اما خیلی خوش میگذره انصافاً :))
عطاویچ عآلیه ^_^ نوش جونتون...
آخی عزیزم چه خوب که با یه جشن کوچیک خوشحالش کردی...
هدیه هاشون مبارکشون باشه. هم برای همسر و هم پدرتون.
اوووووووف چه کردی ^_^ ژله و اینآ عالی شُدن خانومِ خوش سلیقه :*
گُلم همیشه به شادی و جشن :*
پاسخ:
سلاااام به روی ماهت یاسی جونیم.
اوهوم محششششره اصن هرچی انرژی داری تخلیه میشه💃🏻💃🏻.
من عطاویچ ساندویچاشو دوس دارم پیتزاشو نه زیاد😲
آره واقعنم انقد ذوقی شده بود☺️انگار انتظارشو نداشت.
مرسییی عزیزم. 
لطف داری یاسی خانومی. میبوسمت😘😘😘
مرمر اصلن ازت راضی نیستم ینی چی سنتها رو گذاشتی زیر پا و لباس خریدی جوراب چی پسسسس دیگه نشنوما امسال نامزد بودی کاری به کارت ندارم
پاسخ:
😂😂😂😂😂😂واااایییی دیوونهههه، ببخشیییید دیگه شرمنده🙊🙊
سال بعد جبران میکنم. قول میدددم
سلام بر مری مریای شجاع 😍
منم قبلا خیلی نترس بودم ولی الان ترسو شدم شدید! ولی خیلی خوبه کلی هیجان داره و انرژی تخلیه میشه
ژله ها عاااالی شدن، خیلی خوشگل شدن 😍 دستت درد نکنه
کادوها هم مبارک باشه، الهی که به خوشی استفاده کنن
دست شوهرت درد نکنه که حواسش به خانومش بود و واسه روز مرد خودشو رسوند
خدا رو شکر که خوش گذشت
دوری و دلتنگی خیلی سخته ولی آفرین بهت که سعی میکنی بی قراری نکنی
از خدا میخوام کمک کنه تا این روزا خوب و راحت سپری بشه و روزایی بیاد که توو تدارک عروسی تون باشید 😍 الهی آمین
پاسخ:
سلام به روی ماه هدیه نازنینم. 😍
واااییی منم که سر نترسی تو ابن زمینه دارم وحشت کرده بودم😬 راه خیلی مناسبی بود برا تخلیه انرژیو هیجانات😎
چشات خوشگله مهربووون،
مرسییی سلامت باشیی😘❤️
سر شما درد نکنه عزیز دل. وااای واقعا از دیدنش اون روز خوشحال شدم☺️🙊
باورم نمیشه امروز پنجمین روزی بود که بدون هیچ خبری گذشت😔
هدیه کامنتات همیشه پر از انرژی مثبته🤗، یه عالمه حس و تصور خوب میاره تو ذهنم🙏🏻💐 جان دلی  شمااا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی